بسم الله

مردی که هیچ کاری تو خونه نمیکنه من فعلا میرم سر کار اما ایشون که فعلا تعطیلن از صبح یا پای لبتابه یا گوشی !!!

وارد خونه که میشم تازه خستگی هام شروع میشه

باید نهار درست کنم ظرف بشورم دست و رویی به خونه بکشم

لیوان و هندونه ای که رو میز گذاشته جمع کنم و

حتی باغچه حیاطم رسیدگی نمیکنه.گلدونا.

گاهی هیچ انگیزه ای برای اینکارا ندارم

همه رو رها میکنم خونه میشه زله

اعتراض میکنه بحثمون میشه

برای من باید و نباید تعیین میکنه که باید زود غذا درست کنی ظرف هارو زود بشوری و

دوسال هست گوشی من به وای فای خونه وصل نمیشه

خودم اشتباهی قطعش کردم و بلد نیستم دوباره ریست کنم وای فای رو

قبل این برای وای فای قانون گذاشته بود و خودش هم قانون رو با توجه به دلش و نیازش تغییر میداد ولی من حق تغییر نداشتم

گوشی من که قطع شد شبانه روز وای فای وصل بود

حالا که کلی اصرار و التماس کردم گئشیمو میخواد وصل کنه به شرطها وشروطها.

با ماشین میام سر کار ایشون دستور دادند هر روز قبل اینکه بری باید از من اجازه بگیری و بپرسی ماشین رو لازم دارم یانه؟

میگم چه کاریه؟من هروز میرم اما تو همیشه لازم نداری هر وقت لازم داشتی شما بگو

میگه نه

و ازین ناراحت میشم که من به عنوان زن گوشه خیابون واستم برا اتوبوس(چون با تاکسی اجازه نمیده)ولی ایشون راحت و بدون درد سر باشه

چون ایشون به من لطف کردن و گذاشتن برم سر کار تا تقی به توقی میخوره میگه از فردا حق نداری بری

دکتر بهم گفته باید برم پیاده روی ولی از تنهایی در حالی که همسرم دارم باید یکه برم

دیگه زیر بار هیچ زوری نمیرم هر روز جنگ اعصاب داریم هر روز احساس بدیختی میکنم

خسته شدم خسته

آیا شما با همچین مردی بخاطر مغبوض بودن طلاق یا پذیرش سرنوشت یا ناراحتی خانواده وزندگی میکردید؟؟


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها